خواب خالی
مهسا جونم، من و شما و حسین دیشب رو باجای خالی باباجون گذروندیم. دیشب بله برون عمه سمیه در اراک بود و چون حسین کمی بدحال بود ما در خانه ماندیم. حسین کاملا عوارض سرماخوردگی رو داشت به اضافه اینکه در شب قبلش نیم ساعت نیم ساعت به دلیلی سرفه های خشک دردناک بیدار میشد و به گریه میافتاد و تب خیلی شدیدی داشت. تشخیص دکتر این بود که اینها از عوارض دندان در آوردن هست و گلوش به آب دهانش حساس شده. امروز من و شما هم به سرماخوردگی مبتلا شدیم و برای بار دوم در پاییز و زمستان امسال همگی باهم بیماریم و چقدر سخته. خدارا شکر خاله آمنه به دادمون رسید. مهسا جون دیشب هنگام خواب به شما گفتم:"شب خوش.خوابهای خوب ببینی" و شما گفتی:"شب بخیر ا...